my mafia

پارت: ۴۳

-ن...نه م...من شوهرش نیستم
○نیستین؟ آخه ا.ت گفته بود شما شوهرشین که
-تو...تو گفتی؟
م...من نگفتم....چرا چرت میگی؟
○خودت گفتی فدات شم حالا ما مزاحم شما نمیشیم بریم بالا دیگه فدات شم
ب...بریم(تعجب) الهی بمیری(آروم)
○خفه(آروم)
برو، برو، برو بالا
○دارم میرم دیگه
(رفتن اتاق ا.ت)
الهی بمیری چی بود گفتی؟
○من گند زدم خودمم درستش میکنم
درستش میکنیا
○باشه بابا یه اومدیم خونت کوفتمون نکن
باشه خو باید چیکار کنیم؟
○بزار فک کنم مخمو نخور
فک کن، فک کن اینقدر فک کن تا بمیری
○هوفففففففف
هوفففففففف
○هوفففففففف
فکرتو بکن
○خفه.....آهان(داد)
چته
○یه فکری
چی خب؟
○میریم لب دریا روز تولدش اونجا رو خوشگل موشگل میکنم خودتم لباس خفن زیبا زنگ میزنیم بیاد وقتی اومد سوپرایز اعتراف پسره هیجانننننن زده میشه اصن عالیییی
دمت گرم طول کشید و بالاخره یه فکر درست از اون کله دَر اومد‌.
○بمیری....لباس چی داری
کمدُ ببین
(سومی در کمدُ باز کرد)
○ماشالا به دوماد نگا چیا خریده
دوماد نگرفته که
○کی گرفته؟
دختر خاله دوماد
○آها آها این خوبه
خیلی بازه
○خوب چه بهتر
بمیری
○بپوش ببینم
(لباسه رو پوشید)
○ماشالا چقد خوب تو تنت نشسته.
واقعا؟
○عالی، عالیه.
برم عوض کنم؟
○آره برو همین خوبه تا تو عوض کنی منم برات کفش جور میکنم